نشسته بودم روی پله حیاط و به آسمان نگاه می کردم و از دیدن ستاره ها تعجب می کردم.چند وقت است به آسمان نگاه نکرده ام؟نمی دانم.نشسته بودم روی پله حیاط و به آسمان نگاه می کردم و از پیچیده شدن عطر یاس در هوا تعجب می کردم.اوه یادم رفته بود این حیاط گل یاس هم دارد.نشسته بودم روی پله حیاط و به آسمان نگاه می کردم و از اینکه نه از دیدن آسمان لذت می برم و نه از شنیدن بوی یاس تعجب می کردم.از روری پله بلند شدم و به سمت درخت انجیری که می دانستم خشک شده است رفتم.تمام درخت انجیرهای این منطقه خشک شده اند و می دانستم انجیر من هم خشک شده است لابد.نزدیک شدم و نگاه کردم.درخت زنده بود و برگهای جوان درخت انجیر حالم را دگرگون کرد. بخوانید, ...ادامه مطلب