پرژین

متن مرتبط با «بامعرفت» در سایت پرژین نوشته شده است

بامعرفت کوچک

  • من توی ماشین نشسته بودم.منتظر مورچه که از کلاس بیرون بیاید.چند دقیقه ای که گذشت یک پسربچه حدود هشت- نه ساله از کنار ماشین رد شد.توقفی کرد.کمی دور شد.دوباره برگشت و با دقت بیشتری ماشینم را نگاه کرد.نمی دانست چه کند.بیخیال باشد و برود یا بامعرفت باشد و نرود.نرفت.آمد نزدیک پنجره ماشین و گفت:- خاله ماشینت پنجره!- واقعا؟- آره.بخدا!حسابی از آن عزیز بامعرفت تشکر کردم و پیاده شدم و لاستیک ماشین را چک کردم و به نظرم پنجر نیامد.اما،از آنجاییکه به ضعف وحشتناک خودم در امور فنی واقف هستم،حرف پسرک را جدی گرفتم و به نزدیکترین آپاراتی سر راهم مراجعه کردم و بله پنجر بودم.یک پیچ توی لاستیک ماشین فرو رفته بود و کمی زمان می خواست تا نخ بیندازند توی لاستیک ماشین و همه این ها مهم نبود.پیش می آید به هر حال.چیزی که مهم بود این یود که پسر جوان آپاراتی حدس زد من معلم باشم و وقتی گفتم نیستم ولی چرا فکر کرده است معلم هستم جواب داد:- آخه معمولا ماشین معلم ها اینطوری میشه.مخصوصا معلم هایی که معلم خوبی نیستند و بچه ها اینجوری حالشون رو می گیرن! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها