پرژین

متن مرتبط با «بحران» در سایت پرژین نوشته شده است

مدیربت بحران

  • دیروز صبح در یک کلاس مدیریت بحران آنلاین شرکت داشتم که خود همین کلاس مدیریت بحران،یک بحران بود.دلیلش را نمی نویسم.طولانی می شود.اما،آن بحران،حتی اولین بحران دیروز نبود.اولین بحران مربوط می شد به آن کلاس اکسل کذایی و دومین بحران رفتن من به یک جلسه که باید فردا یعنی امروز می رفتم و بحران سوم برگشتن به اتاق خودم و فهمیدن این مساله بود که تا دو دقیقه دیگر کلاس مدیریت بحران دارم.حالا چرا خودش بحران شد این کلاس؟قرار بود ننویسم اما می نویسم. به هر حال طولانی شد.جواب برمی گردد به وراج و دستیار که هر دو در اتاق بودند و من احساس کردم مزاحم انها خواهم بود اگر صدای جلسه بلند باشد که باید می بود.بنابراین رفتم به سالن کنفرانس و بحران بعدی که نمی دانم چندمی است روی داد.سالن خیلی گرم بود.کولر را روشن کردم و رد دقیق هوای کولر را گرفتم که می خورد به یک جایی بالای یک میزی.کار اشتباهی بود اما پریدم بالای میز و به کلاس گوش دادم.تا اینکه توسط چند همکار رویت شدم و نیمچه بحران بعدی استارت خورد.این وسط وراج آمده بود و سرک می کشید بیند من انجا چکار می کنم(اینقدر من از این حرکت سرک کشیدن بدم‌می آید که اگر قانونگدار بودم اشد مجازات را برای این حرکت در نظر می گرفتم).اوه!طولانی شد که.پس خلاصه می کنم.خلاصه:من از آن کلاس مدیریت بحران یاد گرفتم که مشکلات را نه با دید مشکل بلکه با دید بحران بنگرم و سپس برای بحران پیش آمده دنبال راه حل بگردم و انتظار نداشته باشم در زندگیم بحران رخ ندهد زیرا حتما رخ می دهد!خوب ان یادگیری باعث شد هم مشکلات روزانه و هم مسائلی را که قبلا حتی به شکل مشکل نمی دیدم به عنوان بحران ببینم و دنبال راه حل باشم .اما، بحران سرک کشیدن وراج چه راه حلی می تواند داشته باشد؟یا برگزاری کلاس اکسل , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها