پرژین

متن مرتبط با «برائت» در سایت پرژین نوشته شده است

برائت

  • همسر برادرم یک روز تمام ماشین من را قرض گرفت و به کاری که داشت رسیدگی کرد و آخر شب وقتی ماشین را برگرداند و تمام تعارفات تکه پاره شد خیلی بی ربط گفت:- ببخشید دیگه ماشینت رو تا می شد تمیز کردم!فکر کنم می دانست من متوجه زحماتش نمی شوم و دلش طاقت نمی آورد که به روی من نیاورد ماشین من تمیز نبوده است و او زحمت تمیز کشیدنش را کشیده است.من چه جوابی دادم:- ماشین تمیز شدن می خواد چکار؟این پاسخ را من ندادم وجدانا.ناخودآگاهم جواب داد.وگرنه من از آن مدل آدم های حاضرجوابی نیستم که در لحظه طرف را سنگ روی یخ می کنند.و این سنگ روی یخ کردن واقعا کار من نبود و از آن برائت می جویم(کاش کار من بود)الغرض سنگ روی یخ کردن زن دادشمان که تمام شد،ماشین را برداشتم و به سمت خانه رانندگی کردم و به تحلیل رفتار خودم در مورد اهمیت ندادن به تمیز کردن ماشین فکر کردم.واقعا هیچوقت نبوده است که من دستمال بردارم و ماشین را بسابم.اصلا ارزش ماشین در این حد نیست برای من.ماشین صرفا وسیله ای است که قرار است به من خدمت کند و برای این خدمت کردن لازم نیست برق بزند.مخصوصا که دوران خدمتش به من خیلی طول نخواهد کشید و من یک مدت دیگر آن را خواهم فروخت و یک ماشین بهتر خواهم خرید.(امیدوارم)اما، من ادم هایی دیده ام که روی ماشین شان پتو می اندازند تا نور خورشید به آن نخورد مثلا.نمونه اش همین همسایه ما که پیرمردی است صاحب یک پیکان درب و داغان که طوری به آن عشق می ورزد و در سایه نگه ش می دارد و آن را برق می اندازد که انگار قرار است با آن در قبر گذاشته شود.اصل حرف من انتقاد از این مدل فکری است که افراد فکر می کنند این وسیله ای که دارند همیشگی است و هرگز قادر نیستند یکی مانند آن را صاحب شوند و همین حالا هم با هزار وام و قرض و شانس صاح, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها