پرژین

متن مرتبط با «کمی آهسته تربه کجا میروی» در سایت پرژین نوشته شده است

آهسته ران

  • پدر وراج که در بستر بیماری و در حال احتضار است‌،به وراج توصیه کرده است:"هرگز کاری را که می شود در دو روز انجام داد در یک روز انجام ندهد و هیچوقت کاری را که باید دو نفر انجام دهند یک تنه بر عهده نگیرد"منظورش هم این بوده است که آدم نباید برای این زندگی فشار بیش از حد بر خودش وارد کند.چون زندگی حداقل در این مورد عادلانه رفتار می کند و همان فشار را برمی گرداند به ما.آنهم در بدترین شرایط.من با پدر وراج موافق بودم.اما،دستیارش گفت پدرش همیشه دو برابر و حتی چند برابر یک ادم معمولی کار می کرده است و در طول زندگی هفت فرزند از دوازده فرزندش را از دست داده است و کماکان صحیح و سالم در نود و یک سالگی فوت کرده است.بدین ترتیب فک وراج افتاد و حرفی برای ادامه صحبت ها پیدا نکرد و بحث بدون پیام اخلاقی تمام شد.◇ سریع ترین راه،آهسته پیش رفتن است. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بیل من کجاست؟

  • کم رییس داشتم یکی دیگر هم برایم منصوب کرده اند.این یکی واقعا نوبر است و در روز روشن اذعان می دارد که چون اصالتا دهاتی است و سر زمین کار کرده است، هیچ ادم بیکاری را برنمی تابد و احیانا اگر کسی را بیکار ببیند یقین بدانیم یک کاری برای او می تراشد! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کجا بگذارم خودم را؟

  • مادرم سررزتش طور به مورچه گفت : - واسه اینکه یک ربع درس نخونی،خودت رو قایم می کنی!مورچه براق شد:- کجا خودم رو قایم کردم مادربزرگ؟بعد چند ثانیه  فکر کرد و گفت:-  تازه خودم رو کجا می تونم بذارم؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خیلی سفید کمی سیاه

  • داشتم خانه را جارو می زدم و زیر لب غر زدم که:-اه...چقدر مو اینجا ریخته...باریک بدون مکث گفت:- همش موهای خودته خاله...بعد کمی موهای سیاه رنگ ریخته شده روی موکت را دید زد و مثل کسی که شک کند که آیا ممکن است آن موهای سیاه،متعلق به خاله ای باشد با آنهمه موی سفید؟کمی فکر کرد و اینطور جواب خودش را داد:- بعضی از موهات سیاهه!, ...ادامه مطلب

  • رفیقم کجایی؟

  • تقریبا، این تقریبا مساوی و یا بیشتر از صد در صد است فی الواقع.با این تقریب مطمئن بودم که کسی برای تعطیلات عید همراه من نمی شود.چرایش را نمی دانم.واقعا چرا؟من که دوست خوبی هستم و دوستان خوبی هم دارم؟اما و اتفاقا این بهترین دوست هایم هستند که خیلی ریلکس و بدون اینکه حداقل دمی درنگ کنند؛یا پیشنهاد جای باحال تری را می دهند(احمد) یا به دل خجسته ام درود می فرستند(سارا)یا آرزوی سفر خوشی را برایم می کنند(نیلوفر) یا در جستجوی منابع پول های بادآورده من می گردند(هدیه)., ...ادامه مطلب

  • آهسته تر

  • 1. يك وقت هايى هم دقيقا وسط دويدن ها، زندگى يك فرمان "آهسته تر"صادر مى كند واين فرمان ممكن است در ابتدا باعث خشم و عصبانيت شود.اما،در پايان متوجه  مى شويم چقدر تند داشته ايم مى دويده ايم و چقدر اين استراحت برايمان لازم بوده است. 2. يك پنجشنبه و جمعهء آهسته داشتم و به اين نتيجه رسيدم زندگى آهسته اش هم چندان بد نيست.اما، اين روزهاى آهسته را نه براى خودم و نه براى هيچ كسى آرزو نمى كنم. جالب نيست كه انجام ساده ترين كارهاى زندگى ،سه برابر معمول طول بكشد. 3. خوشبختانه فرمان زندگى براى بيشتر از دو روز نبود و من دوباره سرپا ايستادم و شروع كردم به لذت بردن از زندگى.رفته ام يك ليوان كاپوچينو براى خودم درست كرده ام و نزديك بخارى نشسته ام تا هم گرم شوم و هم با دوستانم تلفنى حرف بزنم. 4. با سارا و هديه و نيلوفر حرف زدم.اما، تلفن چهارم خاموش بود.متن پيامك را نوشتم.اما، ياد كليپى افتادم كه امروز ديدم.روانشناسى به شوخى  مى گفت"دوست شدن با يك دختر مانند زندگى بدون مرخصى ست"خنديدم و از فرستادنش منصرف شدم.,آهسته ترک,آهسته ترین پستاندار,تریپتورلین آهسته رهش,کمی آهسته تربه کجا میروی,کمی آهسته ترکم کن ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها