پرژین

متن مرتبط با «گربه» در سایت پرژین نوشته شده است

کاش این غصه گربه شود و بپرد و دور شود

  • خواب خوبی دیده ام.با دمپایی گیر کرده بودم در گِل غلیظی و می دانستم با این وضعیت نمی توانم از کوه بالا بروم.همین را به دوستانم گفتم و ناگهان نگاهم چرخید روی پاهایم.کفش پایم بود و خبری هم از گِل نبود.عصر امروز هم خواب چشمانم را بی آنکه خودم بخواهم،ربوده بود.مدت خواب کم بود و البته زمانش مهم نیست.مهم این است که خوابی که خودش آمده بود با احساس جهیدن یک گربه بزرگ از زیر تختم،خودش پرید.صبح بعد از بیدار شدن می دانستم مسیرمان هموار خواهد شد و عصر بعد از بیدار شدن فقط آرزو کردم آن گربه، غصه این روزهایمان باشد که همانطوریکه بدون اطلاع ما آمده است،بدون اطلاع ما برود و هرگز برنگردد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گربه سیاه /خرگوش آباد

  • داشتم کاغذ هایی که اینجا و آنجا روی میز گذاشته بودم را مرتب کردم که چشمم خورد به یک برگه کنده شده از یک دفتر یادداشت کوچک که رویش نوشته بودم:"انگشتر گربه سیاه"و زیر این نیم جمله نوشته بودم"پلاستیکی نب, ...ادامه مطلب

  • گرمك براى گربه ها

  • يك دوستى داشتم كه هميشه يك چمدان پر از پارچه هاى گران قيمت_ مخصوص لباس كردى در خانه داشت و حتى وقتى كلا به انگلستان مهاجرت كرد، چمدانش را با خودش برد.چون ادعا مى كرد فقط با آن چمدان پر از پارچه، خيالش كاملا راحت است.خلاصه هر كسى خيالش طورى راحت است و خيال من وقتى راحت است كه در يخچال كم_كم دو نوع م, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها