شام

ساخت وبلاگ

برادر بزرگم و خواهر كوچكم با هم رفته اند سونوگرافى هر دو براى كليه.خوشبختانه جواب سونوگرافى خوب بوده است و هيچ كدام مشكلى نداشته اند و به همين خاطر با هم رفته اند به يك كبابى و كباب خورده اند تا اين خبر خوب را جشن بگيرند.كبابشان را كه خورده اند عذاب وجدان يقه شان را گرفته است و براى بقيه خانواده هم كباب گرفته اند.كباب ها بعد از شام رسيده بود و روى دستشان باد كرده بود.بنابراين به من زنگ زدند كه بالاغيرتا امشب بيا و شام بخور.من گرسنه ام بود و بدم نمى آمد اگر غذاى خوبى باشد،رژيم را كنار بگذارم.اما،با شنيدن اسم كباب عذرخواهى كردم و اينكه بهتر است رژيمم را حفظ كنم.خواهرم كه مسئول متقاعد كردن من شده بود توضيحات قبلى را داد وگرنه ممكن بود من اصلا در جريان كليه دردشان و  نوبت گرفتن براى سونوگرافى از يك ماه پيش و استرس آنها از يك هفته پيش و خوشحالى شان از جواب سونوگرافى ها قرار نگيرم.نمى دانم خوب است يا بد كه تا جايى كه مى شود خودم را درگير مسائل اينچنينى نمى كنم؟


برچسب‌ها: پوشكين را برگرداندم داخل خانه پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 187 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 20:17

خبرنامه