صبور

ساخت وبلاگ

1.

درستش اين بود كه همان ديروز و دقيقا بعد از بيرون آمدن از اداره  يك راست مى رفتم دكتر.اما، يك راست برگشتم خانه و تا همين چند ساعت پيش فقط سقف را نگاه مى كردم و گاهى با چشم هاى بسته و گاهى با چشم هاى باز، به ذكرهاى" من كى ميميرم؟" و "من چرا نمى ميرم؟"مشغول بودم.الان بهترم و از وقتى كه حالم كمى بهتر شده است محتواى ذكرها عوض شده است و به "من چرا دكتر نمى روم؟" و " چرا درد را تحمل مى كنم ؟" تغيير كرده است.الان هم اين سوال براى خودم مطرح شده است كه آيا من با درد لج مى كنم؟و مثلا انتظار دارم خودش با زبان خوش برگردد همان جايى كه آمده است؟بله.درست است.من هميشه با درد لج مى كنم.همانطورى كه گاهى با خودم و بيشتر وقتها با دنيا....

2.

درستش اين است كه آذم سنش كه بالا مى رود،صبورتر شود.مثلا اگر دو سال پيش بخاطر موضوعى دلتنگ شده است و بهانه گرفته است،امسال بخاطر همان موضوع يا اصلا دلتنگ نشود و بهانه نگيرد يا حداقل كمتر دلتنگ شود و بهانه بگيرد.اما، انگار بالا رفتن  سن هيچ تاثيرى بر صبور شدن من ندارد و اين واقعيتى است كه خوشبختانه فقط خودم از آن خبر دارم چون، رفتارم حداقل از نظر خودم كاملا پخته و بزرگسالانه بوده است.اما،احساسم همان احساس دو سال پيش است و تا اندازه اى هم شديدتر.يك خداحافظى دوباره من را غمگين كرده است.با اينكه مى دانم اين خداحافظى  خيلى زود به سلام مى رسد و با اينكه مى دانم مسافر من دارد به جاى خوبى مى رود و اميدوام به او خيلى خوش بگذرد...

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : صبور,صبور بالانجليزي,صبوری,صبورم که باشم,صبورة,صبورة بالانجليزي,صبور به انگلیسی,صبوری کن صبوری,صبور باش,صبور بودن, نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 282 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 2:12