کثافت ها

موهای مورچه پر از شپش شده است.این را امروز مامان کشف کرده است و علیرغم تمام تلاشش برای اینکه خود_مورچه جریان را نفهمد و غصه نخورد،چون خلاصی از دست آن جانوران چندش بدون همکاری خود_مورچه امکان پذیر نبوده است،لاجرم مورچه را در جریان گذاشته اند و طفلک مورچه_همان مورچه ای که دائم از در و دیوار طلبکار است_به طرز رقت باری حرف گوش کن شده است و  به هر کاری که بزرگترها صلاح بدانند،گردن می نهد و تنها خواهشش این است که هر طور شده آن کثافت, ها از سرش پایین بیفتند و برای خلاصی از شر آن کثافت ها اجازه داده است  موهای نازنینش را که آنهمه دوستشان دارد؛ کوتاه کنند و از عصر که جریان رو شده است یک بار با رضایت تمام به حمام رفته است و برای فردا برنامه ریزی کرده است که موهایش را با شامپوی مخصوص بشورند و این در حالی است که خانم های خانه ادعا می کنند در حال حاضر موهای مورچه پاک_پاک است و تمام موهای آلوده قیچی شده اند.در هر حال انگار مشکل حل شده است.اما،چنین ننگ و رسوایی برای مورچه خیلی گران تمام شده است و دم به دقیقه یک دوست موفرفری را یاد می کند و فحش های کودکانه و بامزه ای را به سمت دوستش حواله می کند.با این وجود،به شدت احساس خفت و خواری می کند و من واقعا متاسفم که نتوانستم بچه را درک کنم و با دیدنش به سرعت نور خودم را به دورترین مکان ممکن از مورچه رساندم و از مورچه خواستم به من نزدیک نشود.البته من هم حق داشتم.چون شنیده ام این مصیبت خیلی واگیر است.اما،مورچه،طفلک مورچه هم مقصر نیست. آن دوست_موفرفری_ناشیرینش مقصر است و آنوقت مورچه باید سرافکنده شود. وه که چه دنیای پر از شپشی شده است!