انتقام با طعم پيراشكى

ساخت وبلاگ

البته من مى دانم و بارها از زبان خود_رييس و نه كسىى ديگر شنيده ام كه ايشان يعنى رئيس؛خان زاده هستند و هفت جد و آبادشان هم همينطور.من  مدتهاست ديگر به اين جفنگيات عادت كرده ام و برايم آزار دهنده نيستند.حتى تعريف هاى رييس از خواهرزاده شان كه در آمريكاست و لاجرم خوشبخت عالم را هم به هيچ مى گيرم.اما، رييس امروز پا را فراتر گذاشت و شروع كرد به تعريف از آن يكى خواهر زاده اش كه فوق ليسانس آمار را نمى دانم از كدام دانشگاه معتبر دارد و انتظار داشت اين يكى دل من را بسوزاند.اما، خوب تيرش به سنگ خورد و بنابراين با اين ادبيات حرف هاى بى ربطش را ادامه داد:

- رشته آمار يك رشتهء خيلى سخته كه حتى من(رييس منظورش خودش بود.همان خود _خيلى باهوشش)چند واحدى رو كه داشتم به زور پاس كردم.فكر نكنم شما اصلا بدونيد آمار يعنى چى؟

“مرتيكه پفيوز!من نمى دانم آمار يعنى چه؟”

جمله بالا را كه نمى توانستم به رييس بگويم.اما، بخاطر اينكه قلبم نايستد بايد كارى مى كردم.چه كار كردم؟رفتم از نانوايى نزديك اداره يك عدد   پيراشكى   تازه خريدم وبرگشتم پشت ميزم و خيلى مودبانه اول به رييس تعارف كردم و بعد از اين تعارف الكى با اشتهاى فراوان و حركات آهسته پيراشكى ام را نوش جان كردم تا دل رييس كه تازه عمل قلب كرده است و فشار و كلسترولش بالاست و اجازه خوردن هيچ خوراكى شيرين و پرچربى را ندارد؛ تا اعمال دريچه ميترالش بسوزد.

نكته اخلاقى: هيچ وقت حريفتان را دست كم نگيريد.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 209 تاريخ : پنجشنبه 13 دی 1397 ساعت: 10:42

خبرنامه