تا مرز_ سكته

ساخت وبلاگ

خانم همكار رفته بود جواب آزمايشش  را بگيرد.اما، بجاى جواب آزمايش، يك شوك بزرگ به او داده شده بود:

- خانم عصر برگرديد.دكتر مى خواد با شما حرف بزنه.

برگشته بود اداره و هر ده دقيقه يك بار از من مى پرسيد:

- ايدز يا هپاتيت؟

راستش من به سرطان فكر مى كردم و از ته قلب برايش ناراحت بودم و متاسف و مضطرب.عصر هم با ترس و لرز زنگ زدم تا احوالش را بپرسم.خوشبختانه خبر خوشحال كننده بود.نه ايدز داشت و نه هپاتيت و سرطان.چربى خونش بالا بود!

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 288 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 19:04