بروم يا نروم

مثلا من دوست دارم كارهايم در سايه انجام شود و فقط خانواده و دوستان خيلى نزديك  در جريان بخش غير ادارى زندگيم باشند.اما، كم كم دارم به اين نتيجه مى رسم كه زندگى با تمام قوا تلاش مى كند اوضاع كاملا برعكس پيش برود و تازه ترين تلاشش هم كاملا موفق بوده است و تا اينجاى كار 4  تا رييس و چهل تا كارمند در جريان مرخصى هفتهء آيندهء من قرار گرفته اند و دليلش هم اين است كه من چند وقت پيش با رييس قبلى ام براى مرخصى هماهنگ شده بودم و خلاص.اما، ناگهان پريروز مدير ديوانه يك حكم جابجايى صادر كرد و مجبور شدم با اين يكى رييس هماهنگ شوم و اين يكى رييس معتقد است هنوز رييس من نيست و رييس قبلى ام (همانى كه با من و نيلو كار مى كرد)بايد در جريان باشد و ان رييس هم مدير را در جريان گذاشت و الان اوضاع به شكلى پيش رفته است كه خودم هم نمى دانم كى بايد بروم و كى برگردم و اصلا مى توانم بروم يا نه؟چون يك روز يكى از روسا مى گويد برو  و روز ديگر رييس ديگر مى گويد نرو!