پرژین

متن مرتبط با «آبی» در سایت پرژین نوشته شده است

کهکشان اسب آبی

  • مطب دندانپزشکی که می خواستم بروم طبقه اول ساختمان بود و فهمیدن اینکه اگر از پله ها بروم،زودتر میرسم کار سختی نبود.اما،دو تا خانم که یکی پیر و دیگری خیلی پیرتر بودند،داشتند از پله ها پایین می آمدند و همچنان که پایین می آمدند متوجه شدم خانم پیر در واقع دست خانم پیرتر را که یک چشمش را هم عمل کرده بود گرفته است و دارد سرش منت می گذارد که کار بسیار خوبی کرده است که بجای استفاده از آسانسور او را از پله ها پایین آورده است.خانم پیرتر- طفلکی- هیچ حرفی نمی زد و تمام حواسش به این بود که زمین نخورد.زمین هم نخورد خوشبختانه.اما،سه پله مانده به همکف انگار خسته شد.ایستاد.نفسی تازه کرد و از خانم همراهش پرسید:- خیلی مونده برسیم به زمین؟به من که این حس را داد که سوار بر یک سفینه فضایی فوق مدرن با سرعت نور از کهکشان اسب آبی به سمت زمین در حال حرکت هستم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روسری آبی

  • آن روسری را بخاطر رنگش خریدم.آبی فیروزه ای یکی از رنگ های مورد علاقه من است و البته سبک هم بود.سبک بودن مهم ترین مشحصه مورد نظر من برای انتخاب روسری است و ارزان.پانزده هزار تومان.سارا باور نمی کرد ان روسری آبی ِ زیبا و سبک را پانزده هزار تومان خریده ام و چند بار سوال کرد که مگر جنس پانزده هزار تومنی هنوز در بازار پیدا می شود؟جواب دادم که بله دور و بر ما پیدا می شود.گفت:- کافیه یه بار بشوریش،نابود میشه!- واقعا؟مثل اینکه خیلی سوزناک پرسیده بودم واقعا.چون سارا دلش سوخت و گفت:- خوب البته می تونی نشوریش! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها