پرژین

متن مرتبط با «اشتباه» در سایت پرژین نوشته شده است

اشتباه من

  • کلاس _روانشناس امروز که روانشناس دیروز را معرفی کرده بود،خیلی بهتر بود.بعدداز کلاس پرسید:- کلاس دیروز چطور بود؟- خیلی با اون چبزی که فکر می کردم فرق داشت.- اون خانم دانشجوی ما بود و تو حوزه سبک زندگی کار می کنه.واسه همین معرفیش کردم.- خیلی سنش پایین نشون می داد.- نه سنش بالاست.این روزها نباید سن رو از روی قیافه حدس زد.همه ش فیکه!- آخه این زیادی فیک بود.برای یک روانشناس عحیب بود.- چرا؟- خوب ادم ها چرا اینقدر به زیبایی اهمیت میدن؟ - به نظر شما چرا؟- خوب یه ربطی به سلامت روان داره.- درسته!- خوب پیش ذهن ادم اینه که یک روانشناس باید سلامت روان داشته باشه- چرا؟- چون روانشناسه و کارش سلامت روانه- نه نه نه.اشتباه فکر می کنید.ما روانشناس های زیادی داریم که کاملا مشکل دارن و خودشون میان مشاوره میگیرن- خوب بله.یونگ و فروید هم به هم مشاوه میدادن.این فرق میکنه.منظورم اینه....- ببین اشتباه شما اینه که فکر می کنید همه روانشناس ها سالم هستن.در صورتیکه روانشناس هم آدمه و ممکن سالم نباشه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اصرار بر اشتباه

  • همینجوری که روزها داره میگذره،کتاب میخونم،فیلم می بینم و ورزش می کنم و قسمت هیجان انگیزش اینه که همراه با ورزش فایل های روانشناسی گوش می دم.یعنی مثلا اگر روزی 90 دقیقه ورزش کنم،90 دقیقه هم مطالب علمی گوش می دم و به اطلاعات خودم اضافه می کنم که از این بابت خیلی خوشحالم و احساس خوشبختی می کنم.فک می کنم اینجا باید از خانم گیس طلا تشکر کنم که آدرس دکتر مکری رو توی صفحه اینستاگرامش گذاشت و یک در بزرگ به سمت روشنفکری به روی من باز کرد.مرسی خانم گیس طلا.اما،چیزی که می خواستم بنویسم،اینا نیست.من مدتیه که به کمک سارا یک complex رو در خودم کشف کردم که نوشتن در موردش برام سخته.نمی دونم چرا و برای خودم هم عجیبه.چون به هر حال من تو نوشتن بد نیستم و باید بتونم در مورد طلسم روانی شخص خودم بنویسم.اما،خوب نمیشد دیگه.کمی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که بهتره اول ریلکس کنم بعد شروع کنم به نوشتن و این اولین باری هست که مجبورم شدم برای نوشتن مطلبی،اول تمرین ذهن آگاهی کنم و بعدش چای با لواشک بخورم تا بلکه بتونم بنویسم.اینجوری میخوام شروع کنم که یکی از بازرس های اداره خیلی بیخود و بی جهت یک مشکلی برام من درست کرده که هرکی در موردش می شنوه یا شاخ روی سرش سبز میشه یا چشم هاش گرد میشه و یا به فحش دادن می افته.اما،مشکل ایجاد شده و باید حل بشه و در حال حل شدن هم هست.اما،مساله اینه که این عوضی طوری سنگ‌ رو تو چاه انداخته که نه تنها برای خودش که برای صد تا دیوانه تر از خودش هم از ته جاه درنمیاد و موضوع اینه که خودش صادقانه اعتراف کرد که فکر نمی کرد موضوع اینقدر کش بیاد وگرنه هرگز گزارش نمی کرد.به هرحال گزارش کرده و سر این گزارش چپ و راست ما با هم روبه رو میشیم و من در سکوت نگاه می کنم(یک بار پشت تلفن بهش, ...ادامه مطلب

  • اشتباه

  • عرض شود در اين روزهاى زيباى پاييز و اول آبان، مخصوصا در شروع روز رئيس و خانم همكار با چنان عصبانيتى وارد اتاق مى شوند كه انگار ارث پدرشان را ملت خورده اند و نمايندهء ملت هم من هستم جلوى چشمانشان.خانم همكار كمتر به من گير مى دهد اما، رييس هر روز به يك, ...ادامه مطلب

  • اشتباه همگانى

  • اعترف مى كنم اشتباه كردم و بايد همراه خودم يك تنگ شراب ناب مى بردم و اهنگ به آهنگ لاجرعه سر مى كشيدم.البته اين فقط من نبودم كه اين اشتباه را مرتكب شده بودم.همه اشتباه كرده بودند.غير از احتمالا خود هماى.چون آن بطرى آبى كه مرتب از آن مى نوشيد،به شدت مشكوك بود.اما، چيزى كه هيچ شكى در آن نبود صداى بى نظير_ هماى  و عظمت_گروه مستان بود.صدا و عظمتى كه مدتهاست آرزو داشتم بشنوم و بيينم., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها