پرژین

متن مرتبط با «اطمینان» در سایت پرژین نوشته شده است

اطمینان خاطر

  • با مورچه و خواهرم رفته بودیم کوه.کوهستان به شدت خلوت بود و سکوت شکوهمندی برقرار.بعد از خوردن صبحانه و صرف چای در سایه کوچک یک درخت عزیز، تصمیم گرفتیم برگردیم.اما،مورچه دلش نمی خواست برگردد و به من گفت:- کاش کسی با ماشین می اومد دنبالمون و می بردمون پایین!خودش ادامه داد:- اما هیچ کسی نمیاد متاسفانه!من گفتم:- معلومه که کسی نمی تونه با ماشین اینجا بیاد!مورچه با اطمینان صد در صدی گفت:- فقط مگه دایی! اگه بهش زنگ بزنیم ،حتما میاد!♡ خود من هم وقتی بچه بودم،برادرم را کسی می دیدم که تمام مشکلات را می تواند حل کند.♡ به هر حال این همان مورچه ای است که معتقد است داییش اژدها شکار می کرده است. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اطمینان

  • وقتی دزدها رفته اند و از جایی که "هر جا سخن از اطمینان بود،نامش می درخشید" صندوق های امانات را دزدیده اند،نشان می دهد که آدم  نباید هرگز به حرف و حدیث و مخصوصا سخن دیگران اطمینان داشته باشد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها