پرژین

متن مرتبط با «اوقات» در سایت پرژین نوشته شده است

اوقات تلخ

  • با اوقات تلخی چشمانم را باز کردم واولین چیزی که دیدم سوسوی یک ستاره بود پشت پنجره.لبخند تلخی به ستاره زدم و دیدنش را به فال نیک گرفتم.اما،فقط چند ثانیه.چند ثانیه بعد تمام انرژیم رفت و قدرت رفتن به سرکار را از دست دادم.تمام روز را خانه بودم و نگران بودم. فکر می کردم و نگران بودم.غصه می خوردم و نگران بودم.راه می رفتم و نگران بودم.می نشستم و نگران بودم.فقط وقتی خواب دیشبم یادم می آمد،کمی آرام می شدم و لبخندی می زدم و دوباره نگران می شدم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها