پرژین

متن مرتبط با «خانم» در سایت پرژین نوشته شده است

لک لک خانم

  • بالاخره لک لک ها طلبیدند و به دیدارشان در روستای درتفی مریوان رفتیم.آنجا لک لک های صبوری را دیدیم که نشسته بر فراز لانه های چرخانشان در سکوت_ محض_طبیعت_ سرسبز و سحرانگیز زاگرس منتظر تولد جوجه هایشان بودند.تجربه ای ژرف و متفاوت بود.چشم هایم تا توانست زیبایی دید و گوش هایم سکوت شنید و صدای باد و آب و برگ.در مورد روانم هم اگر سوالی داشته باشید باید بگویم تا همین الان که بیست و چهار ساعت از آن طبیعت گردی گذشته است، روانم آرام است و فعلا دیوانگی قابل عرضی از آن سر نزده است.◇ داشتم از مورچه عکس می گرفتم که یک خانم جوان از من خواهش کرد چند تا عکس هم از او بگیرم.با کمال میل قبول کردم و عکس ها را گرفتم و دیدم واااااو کیفیت گوشی اش فوق العاده است.این بار من از خانم اجازه خواستم با گوشی او چند عکس از مورچه بگیرم و گرفتم.بعد وقتی داشتم شماره ام را می دادم که بعدا عکس ها را برایم با تلگرام بفرستد اسم من را توی گوشی اش لک لک ذخیره کرد.روی این حساب الان خودم را یک خانم لک لک می پندارم که روی آشیانه اش نشسته است و دارد لذت دنیا را می برد.البته تک و تنها. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سوسن خانم

  • استارت داستان توسط اسماعیل آقا و سوسن خانم زده شده که امروز خبر پدر و مادر شدنشان برای سومین بار و با داشتن عروس و داماد توی اداره پیچید.واکنش من به مسائل اینچنینی مشابه واکنش یک روح_احتمالا حاضر بین , ...ادامه مطلب

  • یک خانم جوان

  • از قرار یک مرد می خواهد همراه خانمی باشد که از جمهوری آذربایجان به اینجا آمده است و این موضوع به مذاق دیگر خانم ها که همگی هم مسن هستند،خوش نیامده است و می خواهند به هر ترتیبی که شده است اجازه ندهند ی, ...ادامه مطلب

  • سه تا خانم

  • يهو پرستو به ديدنم آمد.همكارى كه ده سال پيش به شهرش اصفهانش برگشت و بعد از آن خيلى كم و فقط تلفنى صحبت مى كرديم.بعد،امروز با يك بسته گز خوشمزه دم در اداره ايستاده بود و زنگ زده بود و خواسته بود من را ببيند.دم در رفتم و پرستو را ديدم .ديدنش از گزى كه آورده بود هم شيرين تر بود و به سرعت به ده سال پيش برگشتيم.آن روزهاى همكارى و دوستى و صميميت.ده سال به سرعت گذشته بود و عسل كوچولو و صدف ريزه ميزه قد ك, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها