سوسن خانم

ساخت وبلاگ

استارت داستان توسط اسماعیل آقا و سوسن خانم زده شده که امروز خبر پدر و مادر شدنشان برای سومین بار و با داشتن عروس و داماد توی اداره پیچید.واکنش من به مسائل اینچنینی مشابه واکنش یک روح_احتمالا حاضر بین زندگان است.یعنی یک روح چه واکنشی می تواند داشته باشد،من هم همانطورم.رییس هم خدا وکیلی کاری نداشت اگر خانم همکار آنقدر مته به خشخاش نمی گذاشت که یک خانم چهل و شش ساله چرا باید باردار شود؟عیب نیست؟زشت نیست؟آبروریزی نیست؟بچه می خواهند چکار؟تا این بچه بیست ساله شود،او شصت و شش ساله شده و اینهمه فاصله سنی مخرب نیست؟ ...خلاصه آنقدر زر زد که رییس هم وارد گود شد و در مورد سقف سن حاملگی به ایراد نظر پرداخت.از نظر رییس بچه آوردن تا سن سی و پنچ سالگی توجیه دارد و بعد از  آن حماقت است.رییس همینطور چهار نعل می تاخت تا اینکه خانم یادش افتاد من هم حضور دارم و ممکن است از حرفهایشان ناراحت شده باشم.بنابراین برای ماله کشیدن خزعبلاتشان یادآور شد که البته کسی که بچه نداشته باشد،فرق می کند و در این مورد سن و سال دیگر مطرح نیست.با شنیدن این جمله نمی دانم چرا از وضعیت روح بودن خارج شدم و با طرح یک سوال بدون هیچ منظوری این بار خانم و آقای همکار را در قالب روح قرار دادم:

- بچه به چه دردی می خوره؟

ارواح سکوت کردند.

- نه واقعا.لطفا جواب بدید.بچه به چه دردی می خوره؟

سکوت ارواح حکمفرما بود همچنان.

- ببین واقعا این سوال ذهن منه.خیلی دوس دارم کسی حوابم رو بده.

خانم همکار دوباره به منطق مهم نبودن سن و سال برای بارداری اول رجوع کرد و من را مطمئن کرد که خودش را به بلاهت زده است.بنابراین کوتاه آمدم و کلا داستان تمام شد و خانم و آقای همکار خفه شدند به عبارتی.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 212 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 23:38