تعمیراتی بی نام و نشان

ساخت وبلاگ

سه هقته پیش گوشی ام را برده بودم به یک تعمیرات موبایل .داخل مغازه چهار تا پسر جوان بودند که بکی از انها گوشی من را برای یررسی گرفت و دو تایشان در مورد دکتری حرف می زدند در بیمارستان امیر اعلم که کارش حرف ندارد و خودش را در حالی کاملا معالحه کرده است که تقریبا بی حرکت بوده است.در ادامه گفت که دکتر یک خانم جوان است که آدم اگر ببیندش هرگر فکر نمی کند اینقدر توانمند باشد.از هوش و ذکاوت و تخصصش کلی حرف زدند و اینکه مریض ها را فقط بصورت حضوری معاینه می کند و ویزیت انلاین ندارد.اسم دکتر را پرسیدم و در گوشی ام ذخیره کردم تا در اولین فرصت تماس بگیریم و برای مشکلی که خاله ام دارد وقت بگیریم.وقت نشده بود هنوز که امروز خبر پایان دادن به زندگی آن خانم دکتر را خواندم.وجدانا خبر مثل پتک توی سرم خورد‌ و آرزو کردم کاش ان چند تعریفی را هم که از آن پسرهای جوان در آن موبایل فروشی پرت و بی نام و نشان شنیده بودم،نمی شنیدم.چقدر خبر بد آخه؟

◇ چند وقت پیش در فایلی که مربوط به خودکشی بود، فهمیدم که سالهاست پیشرفت درست و حسابی در مورد پیشگیری از خودکشی صورت نگرفته است.اما،بنا بر گفته های آن فایل خود خودکشی سه مرحله مهم دارد:

- تصمیم

- ملزومات اجرای تصمیم

- موجود بودن ملزومات در زمان خطور تصمیم

اگر حرف های ان فایل درست باشد تصمیم به اجرای چنین کاری لحطه ای است.یعنی اگر در آن لحظه خطرناک، ملزومات موجود نباشد،چه بسا آن تصمیم هیچوقت اجرا نشود.کاش هیجوقت اجرا نشود.

◇ دکتر سمیرا ال سعید،باشد که اندوهتان پایان یافته باشد.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 ساعت: 18:46