تک تیرانداز

ساخت وبلاگ

چون محیط کار من در مرکز شهر است و من در طبقه دوم ساختمان هستم،از بس در جریان جزییات ماجراهای روزانه هستم می توانم خودم را به عنوان یک شاهد عینی اتفاقات روزانه این شهر به سازمان ملل معرفی کنم.

سارا گفت:

- حالا لازم نیست خودت رو به سازمان ملل معرفی کنی.تعریف کن ببینم امروز چی شد؟

تعریف کردم و بعد از تمام شدن حرف هایم،سارا خیلی شاکی پرسید:

- چرا فیلم نگرفتی؟

- بخاطر اون تک تیراندازه! امروز کلا به سمت من نشانه گرفته بود!

- تک تیرانداز؟

- آره یک تک تیرانداز رو به روی اداره ما گذاشتن و بیچاره بیست و چهار ساعته تفتگ به دست یا میاد و میره یا تکیه میده به تفنگش و میشینه و یا به سمت من نشانه میره!

- واااااااااا!

- اره.امروز همش رو موود سوم بود و دیگه من جرات نکردم فیلم بگیرم!

- نمی ترسی؟

- چرا بترسم؟

-چه می دونم.تیره دیگه.اگه یهو به صورت خطا بیاد سمتت، چکار می کنی؟

- هیچی.آدم مرده چه کاری می تونه بکنه؟

- وااااااا خوب میزت رو کمی جابجا کن!

- اتفاقا همه همکاررها این نظر رو دارن.اما حوصله ندارم.

- مساله مرگ و زندگیه هاااا. ممکنه بمیری!

- خودت بمیری!

- منم میمیرم.اما صد سال دیگه.ولی تو با این اوضاعی که داری احتمال یهو مردنت خیلی بالاست دوست عزیز!

- بعله درسته همینطوره!!!

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 93 تاريخ : يکشنبه 20 آذر 1401 ساعت: 17:57