سوال خانوادگی

ساخت وبلاگ

خواهرم متوجه شده بود که معلم مورچه تمرینات بچه ها را اشتباه انحام می دهد و از من خواست نظر بدهم که آیا بروند و به معلم محترم تذکر بدهند یا خیر؟جواب من خیر بود.با این توضیح که از سارا خواهم خواست به مدرسه مورچه برود و کلاسشان را بازدید کند.کل خانواده تعجب کردند و پرسیدند:

- مگه سارا چکاره ست؟

سوال بسیار سختی بود و من هیچ جوابی نداشتم و برای ضایع نشدن خودم از دادن جواب طفره رفتم و فقط با چشم و ابرو مطمئنشان کردم که مسئله را حل شده بدانند.روز بعد موضوع را با سارا در میان گذاشتم و سارا قول داد بازدید از آن مدرسه را در برنامه هفته آینده اش بگذارد و خیالم را راحت کرد که نگران نباشم.نگران نیستم.نبودم صلا.اما.تشکر کردم و  ضمن حرفها پرسیدم:

- راستی سارا تو توی اون اداره چکاره هستی؟

فکر می کنید چه جوابی داد؟بدون هیچ فکری و با اطمینان گفت:

- حمال!

خوب الان من جواب خانواده را چه بدهم؟

 

باریک آمده و به من تمرین کشتیگرفتن می دهد.بعد از یک ربع به این نتیجه رسید که استعداد دارم اما باید بیشتر تمرین کنم و چون دید تمرین کردن تنهایی امکان ندارد و از طرفی می داند خاله اش همیشه تنهاست گفت:

اگر هم کسی نبود باهاش تمرین کنی...

به سمت دیوار و دستش را روی دیوار گذاشت و گفت:

- این دیوار رو می بینی؟فکر کن این دیوار منم و باهاش تمرین کن!

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 216 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:06