سقوط آزاد در تاریکی

ساخت وبلاگ

این داغ این درد این غم یکسره با من است.چشم هایم را می بندم با من است.چشم هایم را باز می کنم با من است.می خوابم با من است.بیدار هم  می شوم با من است.بیرون می روم با من است.در خانه هم باشم با من است.این داغ هر روز تازه تر  این درد هر روز کاری تر این غم هر روز سنگین تر می شود.

این داغ این درد این غم محکم من را زمین زده است.اینچنین از پای درآمدن را هیچوقت به خاطر ندارم.اینچنین تسلیم شدن را هرگز.دست هایم را بالا برده ام و گذاشته ام زندگی سیلی هایش را بزند.بی شرف است.پشت سر هم و محکم هم دارد می زند.این داغ این درد این غم من را خرد و خسته و خشمگین کرده است.

این داغ این درد این غم را به بازی می گیرم گاهی.شوخی اش می دانم.اتفاق نیفتاده فرضش می کنم.تا اینکه جای داغ روی دلم شروع می کند به سوختن.رد دردها قلبم را به تیر کشیدن وامی دارد و وزن غم ها من را پرت می کنند در  تاریکی مطلق.سقوط آزاد در سیاهی نتیجه تبانی آن داغ آن درد و آن غم است.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 239 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:06