به سارا گفتم:
- ذخیره خون تو کشور خیلی کم شده.
- آره منم شنیدم
- هیچکی نمی ره خون بده.دلیلش هم اینه که هیچکی دلش خوش نیست.همچین کارهایی سطحی از دلخوشی رو لازم داره.با اینهمه امیدوارم مردم همکاری کنن.واسه مریض ها خیلی لازمه.
- خوب خودت چرا نمی ری خون بدی؟
- امروز رفتم فشار گرفتم.هشت بود.با این فشار نمیشه خون داد.
- اگه منظورت منه،باید بگم خون من به درد هیچ مریضی نمی خوره!
- چرا؟
- از بس کثیفه!
پرژین...برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 232