کلاسور

ساخت وبلاگ

دو سال است که سارا هیچ اخباری را گوش نمی دهد و تا می تواند از اخبار ناراحت کننده پرهیز می کند و معتقد است این کار برای سلامت روحش مفید است.من با این روش دوری از اخبار و پیگیری نکردن حوادت به علت تلخ بودنشان مخالف هستم زیرا احساس می کنم آدم را  از واقعیت دور می کند.به هر حال نظر من برای سارا مهم نبود و همچنان به پرهیزکاری ادامه می داد تا اینکه دیروز یکی از دوستان دوران دانشگاه در مقطع ارشد به سارا زنگ می زند و از سارا درباره مصاحبه دکترا راهنمایی می خواهد.سارا راهنمایی های لازم را ارائه می دهد و پیشنهاد می دهد رزومه اش را توی کلاسور بگذارد و ببرد و چون خانم کلاسور نداشته است سارا با سرکار خانم رتبه ۶۸ قرار می گذارد او را ببیند و کلاسور اضافه ای که دارد را به او هدیه بدهد.

 عصر امروز سارا با سمیه که یک دختر بیست و چهار ساله است روبه رو می شود و متوجه می شود طرف فروپاشی روانی را هم پشت سرگذاشته و احساس می کند مادرش را او کشته است.در حالیکه که مادرش دو ماه پیش بر اثر سکته قلبی فوت کرده است.چیزی که سارا می فهمد این است که در دو سال گذشته رابطه مادر و دختر وخیم بوده است و سمیه مادرش را مسبب تمام بدبختی هایش دانسته است و بسیار با مادرش درشت رفتار کرده است و حرف های مادرش را در مورد دردی که گاهی در پشتش احساس می کرده است جدی نمی گرفته است و روز حادثه هم با آنکه مادرش از درد هوار می کشد باز اهمیت نمی دهد.حتی وقتی مادرش چادرش را برمی دارد و به سمیه می گوید دارد می رود بیمارستان و اگر برنگشت او را حلال کند،نگاهش هم نمی کند.

- واااااو چقدر سنگدل!

"چقدر سنگدل" واکنش من به این داستان دراماتیک بود و سارا را تا اوج آتش گرفتن برد.

- بله که چقدر سنگدل! ولی مگر من می تونستم به کسی که به روسریم چنگ می زد و اشک می ریخت و خودش رو قاتل مادش می دونست،بگم وااااااو چقدر سنگدل!

- وایسا وایسا! تو رو چنگ می زد؟

- آره!چنگ می زد و گریه می کرد و می گفت مادرم را من کشته ام و همه از من متنفر هستند!

- چه وحشتناک!

- وحشتناک تر اینکه از ماشین پیاده نمی شد.می گفت جایی رو ندارم برم.

- بعد با این روحیه می خواد مصاحبه دکترا بده؟

- بله

- این منطقیه؟

- دستم از سرم بردار!من میگم طرف دیونه شده بعد تو میگی آیا  این رفتارش منطقیه؟!

◇ خوب من چه باید می گفتم؟

◇ سارا بیشتر از این عصبانی است که ماجرای دیروز جبران آن دو سالی بی خبری از خبرهای ناراحت کننده را کرده است و تازه شک دارد شنیدن دو سال اخبار ناراحت کننده قدرت این را می داشت که  اندازه برخورد دیروز اثرات  مخرب بر روانش ایجاد کند.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 131 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 17:26