حسنات حسادت

ساخت وبلاگ

یک  همکار  را به عنوان دستیار آقای وراج فرستاده اند به اتاق ما.آدم بدی نیست.حداقل وراج نیست و مشکل قابل عرضی ندارد غیر از اینکه دلش می خواهد من بروم و خودم را بازنشسته کنم و از زندگیم لذت ببرم زیرا زندگی فقط پول نیست.

به ایشان گفتم دوازده سال دیگر این اتفاق خواهد افتاد.با این وجود ممنون از پشنهاد دلسوزانه شما.(چنین برنامه ای ندارم.خواستم دلش را بسوزانم).کم مانده بود سکته کند.شانس اورد مهسا دخترش که دانشجوی مهندسی پالایشگاه است، زنگ زد.

دیشب برادر و همسر برادر همین آقا یعنی پدر مهندس مهسا تصادف کرده اند و هر دو در بیمارستان بستری هستند.ماشین مچاله شده و اوضاع خودشان هم چندان جالب نیست.پسر همین خانواده هفته پیش با موتور تصادف کرده و فعلا در ای سی یو است.

پدر و همسر برادر و برادرزاده اش در بیمارستان بستری هستند،با این وجود  نه تنها نگران آنها نیست بلکه نگران تاریخ  بازنشستگی من است.حسرت برانگیر نیست؟واقعا اگر حسادت و فضولی تا این حد مفید است ادم چرا نرود و  حسود  و فضول نشود؟

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 135 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 15:46