مکالمه دوستانه - محرمانه

ساخت وبلاگ

- ببین من برای هر فصل دو دست مانتو در نظر می گیرم که برای اداره بپوشم.هر کدوم رو هم یک ماه و نیم بیشتر استفاده نمی کنم.بعد امروز که نیمه مرداد بود مانتو سبز روشن کنفم رو گذاشتم کنار و نخ مشکی ساده ام رو پوشیدم با کیف و کفش کرم.بعد فک کن چی شنیدم؟

سارا- واااا تو که واسه هیچی برنامه نداری،برای لباس پوشیدن برنامه داری؟

- خوب آره.مثلا همین الان می دونم برای پاییز چی باید بپوشم و چی کم دارم.مثلا واسه پاییز فقط یک جفت کفش قهوه ای لازم دارم.اما،واسه زمستون دو دست مانتو و یک بافت گرم.

سارا-- ایول.من صبح ها که بیدار میشم.تازه تصمیم می گیرم چی بپوشم!

- به اتو کردن و اینا میرسی؟

سار- اره.شش و نیم بیدار میشم و هشت میرم بیرون.وقت واسه این کارها دارم.

- یعنی هر روز یه دست مانتو می پوشی؟

سارا- هر هفته یک دست!

- اوه! پس تو خیلی مانتو شلوار داری!من واسه هر فصل دو دست بیشتردر نظر نمی گیرم!

سارا- نه.تو هم مانتوهای زیادی داری.فقط نمی دونم این مرض یک ماه و نیم پوشیدنشون رو از کجا آوردی!

- نه واقعا.من اینقدر زیاد مانتو ندارم که هر هفته یه دست بپوشم.خوب حالا اینا رو ول کن.نمی خوای بدونی چی شنیدم؟

سارا_چی؟

- آیا واسه محرم مشکی پوشیدم؟

سارا- خوب راست گفتن.چرا مشکی پوشیدی؟

- من چه می دونستم محرمه،(عصبانی).بعد مشکی و محرم چه ربطی به هم دارن.مشکی یه رنگ قشنگه که گاهی ادم دوس داره بپوشه.پونزده سالی میشه من مشکی نپوشیدم.

سارا- هااااا هااااا و حتما باید امروز مشکی بپوشی.نباید می پوشیدی چون مشکی رنگ عزاست.

سارا- همه جای دنیا اینطوری نیست.

- بیشتر جاها اینطوریه!

سارا- حداقل تو منطقه خودمون اینطوری نیست.

- اره.اینحا معمولا کسی واسه عزا مشکی نمی پوشه.

- خلاصه که خیلی بهم برخورد.

سارا- خلاصه که خیلی تعجب کردم که در حالیکه واسه هیچ کاری در زندگیت برنانه نداری ،واسه لباس پوشیدنت برنامه داری!

- من واسه لباس پوشیدن همیشه برنامه داشتم!

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 114 تاريخ : سه شنبه 18 مرداد 1401 ساعت: 14:15