جاده بسته بود و من نمی دانستم از کدام سمت باید بروم.یکی از دختربچه ها به کمکم آمد و گفت:
- از این ور برو.مسیرهای دیگه بسته ست.
- مرسی.
بعد با یک سرکشی دوست داشتنی گفت:
- راستی اون مقنعه ت رو هم بردار.
پرژین...برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 100