سگ بزرگ کهربایی

ساخت وبلاگ

یک سگ بزرگ کهربایی کنار ماشین من دراز کشیده بود.خیلی مودب سلام کردم و معذرت خواستم که باید کمی کنار برود چون مجبور هستم از پارک بیایم بیرون.نگاهم کرد و کنار رفت.لبخند زدم و گفتم:

- می دونی چیه؟ کاش می تونستیم با هم حرف بزنیم!

یک جوری خودش را لوس کرد که دلم آب شد.

◇ می خواهند از نگهداری پیروز طفل یوزپلنگ معصوم، به دلیل زیاد گوشت خوردن،دست بکشند.بعد یک چوپان پیدا کرده اند که یک تنه دو تا بچه یوز را پرورانده است.من اگر کاره ای بوده پیروز را هم تحویل آن چوپان شریف می دادم.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 15 آذر 1401 ساعت: 11:56