ترسوی پررو

ساخت وبلاگ

راننده سمند خیلی احمقانه پیچید جلوی من و خوردیم به هم.پیاده شدیم و بلافاصله من را متهم کرد که چرا از چپ پیچیده ام.گفتم:

- خوبی تو؟

بسیار بی تربیت بود.با اینکه چند خانم که توی ماشبن بودند و انگار همسر و فرزندانش بودند و داشتند با تعجب ما را نگاه می کردند،دست از سماجت و گستاخی بر نمی داشت و اصرار داشت من مقصر بوده ام.گفتم:

- بیا پایین بینم.زدی به ماشین و می خوای در بری؟الان زنگ می زنم پلیس بیاد!

چی شد؟گاز زد و در رفت.همراه با خانواده اش در رفت.

راستش حوصله پلیس را نداشتم و تا حدی خوشحال شدم که در رفت.اما،توهین هایش به شدت خونم را به جوش آورده بود که فرار مفتضحانه اش آنهم در حضور خانواده اش درجه حرارتم را کمی تعدیل کرد.

نتیجه؟نتیجه اینکه علاوه بر هزبنه های چهار حلقه لاستیک و لنت و سرویس سالانه که قرار بود این ماه بپردازم،هزینه صافکاری هم اضافه شد که جهنم و ضرر آن را هم پرداخت می کنم.اصلا به درک فدای سرم!

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 5:15