آدم ناحسابی

ساخت وبلاگ

تقریبا یک ماه پیش یکی از همکاران ما که تازه بازنشسته شده بود،فوت کرد و دروغ چرا من اصلا ناراحت نشدم.اما،نگفتم به درک.به درک را نیلو گفت.خیلی هم از ته دل و غلیظ گفت.بس که این بشر پررو و خودبزرگ بین بود و هیچ کسی را آدم را حساب نمی کرد و تا می توانست همه را تحقیر می کرد البته به روش مدرن و محترمانه و دانشگاهی.از انداختن کارهای خودش بر گردن دیگران هم دیگر حرفی نمی زنم.خلاصه اینکه هر آنچه پفیوزان عالم با هم دارند،این نکبت یک تنه همه را با هم داشت.( یادم افتاد اعصابم خط خطی شد دوباره).به هر حال هفته پیش ریق رحمت را سرکشید و جهان از شر کسی که تنها هدف زندگیش پول و تنها فعالیت زندگیش دست و ما زدن به دنبال پول بود،خلاص شد.اما،امروز از بانک به من زنگ زدند تا بدانند چرا تلفنش را جواب نمی دهد.بدون آنکه به روحش فحش بدهم و حتی با حالتی کمی احترام امیز و گویا که دنیا یک آدم حسابی را از دست داده است،گفتم:.

- ایشون فوت کردند!

- واقعا؟

- بله.

- مطمئنید؟

- بله.

- حالا چکار کنیم؟

- چرا؟

- چون چک دارن و پول هم تو حسابشون نیست!

◇ یعنی حتی بعد از مرگش هم آزارش همچنان هست تا به دیگران برسد.

◇ مبلغ چک ده میلیون تومن بود.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 13:46