كلاس هاى شبانه

1.

مورچه استعداد يادگيرى زبان ندارد.اين فقط نظر من نيست،جواب تست هوشش هم همين را نشان مى دهد.رياضى 20 و زبان و ادبيات صفر.بعد اين بچه را در مدرسه اى اسم نوشته اند كه طفلك علاوه بر انگليسى بايد روسى و فرانسه هم ياد بگيرد.از همين رو و با توجه به عدم استعداد مورچه جان در زمينه زبان،كلاسهاى شبانه با تدريس من در همين خانه داير شده است و به سلامتى كلاسى تشكيل داده ام با يك شاگرد شش ساله و يك مستمع آزاد چهارسالهء مستعد در امر يادگيرى زبان.

2.

درس امشب مان جغد و كلاغ و مورچه بود.هى براى مورچه تكرار كردم كه owl مى شود مورچه و crow يعنى كلاغ و ant همان اسم خودش است يعنى مورچه.اما مگر در كله اش فرو مى وفت؟تكرار و تكرار و نتيجه؟گاهى بلد بود و گاهى نه.دست آخر عصبانى شدم و با ناراحتى از مورچه خواستم دقت كند و جواب بدهد.مورچه قول داد دقت كند.اما، در اين ميان مستمع آزادمان هم بيكار ننشسته بود و نه تنها كلمات جديد را ياد گرفته بود كه سعى مى كرد به مورچه تقلب برساند.باورنكردنى بود.

3.

مى پرسيدم جغد و مستمع آزاد كوچك مان اداى اب خوردن در مى آورد(تلفظ جغد مشابه تلفظ كلمه آب دركردى است).بعد پرسيدم كلاغ و ديدم دارد اداى بال بال زدن در مى اورد و براى كلمهء مورچه هم يك ذره از انگشتش را گرفت و روى زمين دنبال چيزى گشت.البته كه هيج كدام از اين راهنمايى ها هيج كمكى به مورچه نكرد.اما، هوش آن بچه كوچك من را متحير كرد و  باعث شد بفهمم كه خيلى هم بد درس نمى دهم و ايراد از من نيست.اما، اعتراف مى كنم كه به درد معلمى نمى خورم.

برچسب‌ها: مورچه امروز در كلاس خوابش برده است پرژین...