چاپار

ساخت وبلاگ

احتمالا من در گذشته دریاسالاری بوده ام مغضوب پادشاه که به هر چه ماموریت خونین بود فرستاده می شدم تا بلکه کلکم کنده شود.اما،هر بار صحیح و سالم برمی گشته ام دربار خدمت قطب عالم.صحیح و سالم اما پر از زخم و کبودی و شکستگی.

شاید هم مربی شاهین بوده ام.از آنان مربیانی که عاشق کارشان هستند و آوازه شان دیار به دیار و سرزمین به سرزمین می رفته است.مربی شاهینی که همیشه یک شاهین روی دستش بود بدون هیچ دستکشی و این یعنی دستی پر از زخم و کبودی.

ممکن است کوزه گر بوده باشم.این را بیشتر برای این می گویم که عاشق بوی سفال هستم و البته که از آتش هم کم بلا ندیده ام.همین امروز عصر آتش کبریت دستم را سوزاند.و دیروز قابلمه داغ و همین چند وقت پیش چوب رختی فلزی داغ.

چاپار هم به من می خورد.بس که همیشه آرزو داشته ام یک اسب می داشتم و در دشت هایی سرسبز اسب سواری می کردم.الان بیشتر از همیشه دلم می خواهد یک اسب داشته باشم و چهار نعل بتازم به سمت شهری که دلم می خواهد آنجا باشم.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 116 تاريخ : شنبه 19 شهريور 1401 ساعت: 17:06