بی حوصله

ساخت وبلاگ

اینطوری نیست که آدمی که حوصله هیچ کاری را ندارد،دلش هم نخواهد کاری انجام دهد.نمونه اش خود من با اینکه این روزها حوصله انجام هبچ کاری را ندارم و این بی حوصلگی امروز عصر به اوج خودش رسیده بود، در همان زمان بی حوصلگی شدید،دلم یک نوع تکنولوزی می خواست که بتواند آدرسی را که می خواستم به یک تراشه در کف پایم دیکته کند و بلافاصله پاهایم کش بیاید و کش بیاید و کش بیاید و عین رنگین کمان از این طرف آسمان به آنطرف آسمان برود و از همان بالا ادرس مورد نظر را پیدا کند و بعد از فرود آمدن مقابل در خانه مورد نظر یک دکمه را فشار بدهد و در لحظه من را از تختم بیرون بکشد و بعد از چند نفس و وقتی که به شکل عادی و همیشگی ام در آمدم،تنها کاری که باید انجام بدهم این باشد که زنگ در خانه مورد نظرم را بزنم.

◇هوا بارانی بود و من بی حوصله.برای ایستادن پشت چراغ قرمز ترمز گرفتم اما نه به اندازه کافی.نتیجه؟ کوبیدم به یک پراید.فک کن تصادف پشت چراغ قرمز!مرد میانسال راننده ماشین جلویی پیدا شد و کمی غر زد و من کمی عذرخواهی کردم و رفت.همین.آدم واقعا خوبی بود.

◇ بی خبری نوعی شکنجه است.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 6:56