بلند همت

ساخت وبلاگ

روبروی صندلی های همه همکاران خانم یک گلدان گذاشته بودند و نوع گل ها متفاوت بود‌.ازآلوئه ورا گرفته تا قاشقی و سانسوریا و کاکتوس‌.خانم ها گلدان ها را جابجا می کردند و مثلا قاشقی را با کاکتوس عوض می کردند که عجیب نبود.عجیب این بود که وقت رفتن چند تایشان دو تا دو تا گلدان برمی داشتند و به من که مثل ماست نگاه می کردم توصیه می کردند گلدانم را بچسبم زیرا دزد زیاد است و دزدیده می شود.حرفشان را شوخی گرفتم تا اینکه چند نفرشان را با گلدان دزدی برگرداندند داخل سالن از جمله سایه دوست من.

من تا آخر توی سالن ماندم و همچنان به گلدانم نگاه می کردم.قاشقی به من افتاده بود که خوشگل هم بود.اما،گلدان سنگین بود و من باید مسیری را پیاده می رفتم.آیا می ارزید یک گلدان را به دندان بگیرم و یک ربع پیاده روی کنم؟ البته که نه.داشتم می رفتم که مسئول خدمات آمد و در مورد اینکه چرا گلدانم را برنداشته ام سوال پرسید.فکر کردم ممکن است به جناب رییس بربخورد اگر بگویم گلدان را نمی خواهم.بنابراین گفتم که ایتحا باشد،یک روز دیگر می آیم و می برم.نگاهی کرد و گفت: ببین! به هر چی تو زندگی بخوای میرسی،چون بلند همتی!

◇این رییس نوستراداموس نیست و حتی اگر بود هم من حرفش را جدی نمی گرفتم.اصلا نمی دانم اصطلاح بلند همت درست است یا نه و اگر هست یعنی چه؟اما،می دانم که بردن گلدان ها توسط خانم ها به شدت آقایان را متعحب کرده بود و چندین بار خواستند بگوید خانم های همکار دزد هستند.اما،رعایت من را کردند و نگفتند!

◇ اینکه کسی را که به هر دلیلی از خیر یک گلدان گذشته است را بلند همت بدانند، یعنی ارتفاعی که از آن سقوط کرده ایم خیلی بیشتر از ان چیزی است که به نظر می رسد.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 19:09