برف و کلاغ و گنجشک

ساخت وبلاگ

عصر زمستانی غمگینی است.برف نازی دارد پشت پنجره می بارد و تعدادی پرنده آن بالابالاها در حال پرواز هستند.پرنده های حرف گوش نکنی باید باشند از انها که دل مادرشان را خون کرده اند و هر چه گفته است سرد است روله ها. نروید بیرون،گوش نکرده اند و با جیک جیک و قارقار، قرار و مدارهایشان را با رفقای یاغی تر از خودشان گذاشته اند و آمده اند بازیگوشی در آن بالا بالاهای آسمان سرد و پر از برف.

این طرف پنجره من هستم در محاصره گل هایم و در حال نگاه کردن به برف پشت پنجره و و همزمان نگاه کردن به ویدیوی دو تا بچه میمون نجات یافته از سیل.میمون ها به حدی مظلوم و آرام و صبور هستند که قلبم آب شد برایشان.رها یافتگان از بلایی که نه می دانند از کجا آمد و نه می دانند چرا آمد.کسی که حتما خیلی مهربان است در یک شیشه شیر به انها شیر می دهد.برف بیشتر شده است ومیمون ها سیر.

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 13:50