راز رفوزه ها

ساخت وبلاگ

روایت شد امروز که پدر مورچه رفته است و کارنامه مورچه را از مدرسه گرفته است، از بس استرس داشته است نتوانسته است کارنامه را نگاه کند و کارنامه مزبور را همانطور تا شده به خانه آورده و تحویل داده است تا نتیجه زحمات چهار ماهه دخترش را برایش بخوانند.نتیجه؟خیلی خوب بوده است و من که رسیدم این خبر خوب بین خواهر و برادرها می چرخید و همه خوشحال و سرحال این موفقیت را به هم تبریک می گفتند.متاسفانه نظر من با همه فرق داشت.بنابراین گفتم:

-خیلی خوب حالا.انگار چی شده؟چرا اینقدر شلوغش کردین؟بچه کلاس اول دبستانه و تازه همین رو هم تموم نکرده.یه جوری مهمش کردین انگار دکترای فلسفه رو گرفته..‌

مادرم خیلی دلاورانه وارد کارزار دفاع از مغز بادامش شد و گفت:

- چطور مهم نیست؟خیلی هم مهمه.پدر مورچه کلاس اول دبستان رفوزه شده.خواهرت(دومی) کلاس اول دبستان رفوزه شده...

♡ روحم  از این رازهای خانوادگی خبر نداشت!

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 280 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 12:12