من یک موج بزرگ بودم

ساخت وبلاگ

جدیدترین روش تحلیل رویا،روشی است به اسم Be your dream.این روش جدید اعتقادی به تحلیل های یونگ و فروید ندارد و معتقد است خرد بزرگی پشت دیدن رویاهای ما وجود دارد و با اینکه تحلیل رویا بسیار بسیار پیچیده است با تکنیک هایی که با حضور رویا بین و درمانگر اجرا می شود،امکان تحلیل رویا و گره گشایی از روح تا حدی وجود دارد.البته که درمانگر در این جلسات فقط می تواند کمک کننده باشد و تحلیل اصلی را فقط خود رویا بین می تواند ارائه دهد و نه هیچ آدم دیگری.

در فایلی که امروز در مورد این روش جدید تحلیل رویا گوش دادم،چند نکته بسیار جالب را درک کردم.اولا که نسبت رویا به واقعیت مانند  نسبت زبانی است که ما با آن محاوره می کنیم و کاملا بر آن تسلط داریم به زبانی که هیچ چیزی از آن نمی فهمیم.برای رسیدن به یک تحلیل درست از رویایمان لازم است که زبان رویا را یاد بگیریم و احتمالا زبان رویای هر کسی با کسی دیگر متفاوت است.به همین خاطر فقط خود شخص قادر به قفل گشایی از رویاهایش است و تازه خود شخص هم آموزش لازم دارد.

نکته جدید دیگری که در فایل به آن پرداخته شد این بود که رویاها محصول هیجانات هستند و هر هیجان در ذهن ما نماد خاص خود را دارد که گاهی خود ما اصلا ار این دسته بندی روح مان خبر هم نداریم.مثلا روح ما معلمی که ما را در کلاس اول کتک زده است را با یک علامت مساوی کنار هیجان خشم قرار داده است.پس هر وقت ما در زندگی واقعی خشمگین شویم،احتمال دارد آن معلم در خواب مان ظاهر شود.بدین ترتیب روح مثل حروف الفبا برای هر هیجانی فرد یا مکانی را معادل سازی کرده است.

نکته خیلی جالب دیگر این بود که هر جزئی از خواب می تواند نماد خود ما باشد.مثلا ممکن است خاک ترک خورده نمادی از خود ما باشد که  تشنه است(تشنه به هر چیزی) .یا کودکی که دارد از پنجره بیرون را  نگاه می کند و درختی را می ببند.هم بچه می تواند نماد ما باشد که دارد به نگرانی هایش نگاه می کند و هم درختی که بیرون است می تواند خود ما باشبم که ممکن است سبز،زرد یا هر وضعیت دیگری را داشته باشیم.یعنی ممکن است در یک رویا، یک و یا چند جزء خواب،نمادی از خودمان باشد.

 با این حساب آن موج عظیم کمی گل آلود که بالای دیوار مثل گهواره تکان می خورد ،من بودم.آن پرنده ای هم که رفته بود توی آسمان و بچه ها خنده کنان می گفتند زیباترین پرنده آسمان است، من بودم.آن قطب نما هم تمایل من برای خروج از طوفان بود.آن دستبند هفت رنگ بدل را نمی توانم تحلیل کنم.اما،مطمئنم دریاچه نمکی که در آن قدم می زدم،خودم بودم.آن دسته کلید هم دلخوشی کم رنگ این روزهایمان است.خرد بزرگ درون من، همیشه دلخوشی و امیدواری را با نماد دسته  کلید نشان می دهد.

چرا  خرد درون من دسته کلید را برای چنین هیجان های مثبتی انتخاب کرده است؟.زیرا، من یک بار  در کودکی_زیر پنج سال- قفل یک در را بستم و کلید در داخل بود.به شدت ترسیده بودم که مامان من را دعوا کند.اما،این اتفاق نیفتاد.اتفاقی که افتاد؛ امدن پدربزرگم به خانه مان بود با یک کلنگ.پدربزرگ با  استفاده از کلنگ و با یک حرکت قفل را باز کرد و من برای آنچنان اشتباه بزرگی نه تنها مواخذه نشدم که اشتباهم خیلی معمولی و عادی انگاشته شد و هنوز هم شادی آن اتفاق توی روحم است.

  

پرژین...
ما را در سایت پرژین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mparzhin1359a بازدید : 151 تاريخ : جمعه 20 خرداد 1401 ساعت: 19:21